فلسفه منطق
سیاوش احمدزاده اصل؛ لطف الله نبوی
چکیده
صدق عرفی، T(x)، محمولی است که در خود زبان بر تمام جملههای زبان حمل میشود و در ضمن برای هر جملهی مانند A در زبان T(˹A˺)↔A نتیجه میشود. تارسکی برای اجتناب از پارادوکس دروغگو و تریویال شدن زبان (نظریه) مجبور شد از مفهوم عرفی صدق دست بکشد و صدق هر زبان را در یک فرازبان تعریف کند. طرفداران منطقهای فراسازگار ادعا دارند با پذیرش منطقهای ...
بیشتر
صدق عرفی، T(x)، محمولی است که در خود زبان بر تمام جملههای زبان حمل میشود و در ضمن برای هر جملهی مانند A در زبان T(˹A˺)↔A نتیجه میشود. تارسکی برای اجتناب از پارادوکس دروغگو و تریویال شدن زبان (نظریه) مجبور شد از مفهوم عرفی صدق دست بکشد و صدق هر زبان را در یک فرازبان تعریف کند. طرفداران منطقهای فراسازگار ادعا دارند با پذیرش منطقهای فراسازگار میتوان محمول صدق عرفی را حفظ کرد. منطقهای فراسازگار به منطقهایی گفته میشود که در آنها از تناقض هر چیزی نتیجه گرفته نمیشود. اما پارادوکس دیگری به نام کری وجود دارد که مربوط به ادات شرطی است و بدون استفاده از قاعدهی انفجار میتواند نظریههای صدق عرفی را تریویال کند. در این مقاله استدلال خواهیم کرد با وجود این که اگر به منطقهای فراسازگار اصول حساب و محمول صدق عرفی را اضافه کنیم نظریهای غیرتریویال خواهیم داشت اما این نظریهها به دلیل قدرت استنتاجی پایین، از دست رفتن برخی خواص مورد انتظار از محمول صدق عرفی و همچنین نشت ناسازگاری به قسمتهای خالص حسابی موجه نخواهند بود.
سید محمد علی حجتی؛ حسن همتایی؛ لطف الله نبوی
چکیده
بنا به ماینونگگراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیتها گذاشته شود، میتوان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخهی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگگرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا میکند. نشان میدهیم که نشتِ میانجهانیِ اطلاعات ...
بیشتر
بنا به ماینونگگراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیتها گذاشته شود، میتوان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخهی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگگرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا میکند. نشان میدهیم که نشتِ میانجهانیِ اطلاعات در نظام پریست میتواند مشکلات مشابهی بیافریند. سپس با کاربست ظرفیتهای معناشناختیِ هیچگرا، راهکاری برای حصول نشتِ میانجهانیِ اطلاعات پیش مینهیم که فراتر از تناقض، به بیمایگی منجر میشود. پریست ناگزیر است اصل سرشتار را مقید کند.بنا به ماینونگگراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیتها گذاشته شود، میتوان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخهی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگگرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا میکند. نشان میدهیم که نشتِ میانجهانیِ اطلاعات در نظام پریست میتواند مشکلات مشابهی بیافریند. سپس با کاربست ظرفیتهای معناشناختیِ هیچگرا، راهکاری برای حصول نشتِ میانجهانیِ اطلاعات پیش مینهیم که فراتر از تناقض، به بیمایگی منجر میشود. پریست ناگزیر است اصل سرشتار را مقید کند.
حسن همتایی؛ سید محمد علی حجتی؛ لطف الله نبوی
چکیده
وحدت در گزارههای رمزانشیچکیده: دربارهی گزارهها (ی متداول)، خانوادهای از مسئلهها وجود دارد که ذیل عنوان مسئلهی وحدت گزاره مطرح میشوند و از این میپرسند که چگونه یک گزاره، بازنمایاننده است؛ چگونه معنایی منسجم و واحد، فراتر از مجموع معانی دخیل در آن دارد و چگونه برخلاف اجزائش، قابل تصدیق و تکذیب است. در این مقاله، مسئله(ها)ی ...
بیشتر
وحدت در گزارههای رمزانشیچکیده: دربارهی گزارهها (ی متداول)، خانوادهای از مسئلهها وجود دارد که ذیل عنوان مسئلهی وحدت گزاره مطرح میشوند و از این میپرسند که چگونه یک گزاره، بازنمایاننده است؛ چگونه معنایی منسجم و واحد، فراتر از مجموع معانی دخیل در آن دارد و چگونه برخلاف اجزائش، قابل تصدیق و تکذیب است. در این مقاله، مسئله(ها)ی مشابهی دربارهی گزارههای رمزانشی –یعنی گزارههای حاوی حمل رمزانشی در برابر حمل متداول- مطرح خواهم کرد. فرض وجود این نوع حمل، ما را قادر میسازد تا عبارتهایی از این قبیل که "کوه طلا، کوه است" را بر خلاف تحلیلهای کلاسیک، نه تنها معنادار بشماریم بلکه تصدیق کنیم. نشان خواهم داد که حمل متداول قابل فروکاست به رمزانش است و بر این مبنا راهکار منسجمی برای پاسخ به مسئلهی محوریِ وحدت گزاره پیش میکشم. پذیرش این راهکار، متضمن صورتبندی جدیدی از مسئلهی وحدت خواهد بود.
عامر آمیخته؛ لطف الله نبوی
چکیده
منطق تکنرم UL یک منطق فازی، زیرساختاری و نیمهربطی است. سیستم گنتزن UL از حذف قواعد انقباض و تضعیف از سیستم گنتزن منطق فازی گودل بدست میآید. UL فاقد «طرد شق ثالث»، «پارادوکس مثبت» و «پارادوکس منفی» است. تابع ارزش تکنرم تضعیفی ربطی از تابع t-نرم است. در این مقاله منطق جدید ULΔ را معرفی میکنیم. ULΔ با افزودن اپراتور ...
بیشتر
منطق تکنرم UL یک منطق فازی، زیرساختاری و نیمهربطی است. سیستم گنتزن UL از حذف قواعد انقباض و تضعیف از سیستم گنتزن منطق فازی گودل بدست میآید. UL فاقد «طرد شق ثالث»، «پارادوکس مثبت» و «پارادوکس منفی» است. تابع ارزش تکنرم تضعیفی ربطی از تابع t-نرم است. در این مقاله منطق جدید ULΔ را معرفی میکنیم. ULΔ با افزودن اپراتور وجهی Δ به UL بدست میآید. ULΔ که بسطی از منطق کلاسیک است، یک منطق موجهات نرمال نیمهخطی است. یعنی نسبت به یک جبر مرتب خطی به طور قوی صحیح و تمام است. ULΔ با قضیهی (p→q)∨Δ(q→p) از دیگر سیستمهای استاندارد منطق موجهات متمایز میگردد. Δφ شهوداً تعبیر میشود که «صادق است که φ» یا به عبارت دقیقتر «به طور کلاسیک صادق است که φ». در این مقاله منطق نیمهکلاسیک ULΔ را با چهار رویکرد اصل موضوعی، حساب ابررشتهها، معناشناسی جبری و معناشناسی استاندارد معرفی میکنیم. فراقضیههایی که بررسی میکنیم عبارتاند از: استنتاج دلتا، صحت قوی، تمامیت استاندارد قوی و تعریفپذیری منطق کلاسیک.
محسن شعبانی صمغ آبادی؛ لطف الله نبوی؛ سید محمد علی حجتی
چکیده
عبارتهای جمعی بخشی از زبان روزمره و حتی زبان علمی هستند. برای تعیین مرجع یا ارزش سمانتیکی عبارتهای جمعی دو رویکرد وجود دارد: رویکرد مفردگرا و رویکرد جمعگرا. طبق رویکرد مفردگرا، مرجع یک عبارت جمعی یک شیء مفرد مجتمع است. این واحد مجتمع میتواند یک کلاس یا یک جمع پارشناختی باشد. طبق رویکرد جمعگرا، عبارت جمعی به یک واحد جمعی ارجاع ...
بیشتر
عبارتهای جمعی بخشی از زبان روزمره و حتی زبان علمی هستند. برای تعیین مرجع یا ارزش سمانتیکی عبارتهای جمعی دو رویکرد وجود دارد: رویکرد مفردگرا و رویکرد جمعگرا. طبق رویکرد مفردگرا، مرجع یک عبارت جمعی یک شیء مفرد مجتمع است. این واحد مجتمع میتواند یک کلاس یا یک جمع پارشناختی باشد. طبق رویکرد جمعگرا، عبارت جمعی به یک واحد جمعی ارجاع ندارد، بلکه جمع بودن وصف خودِ ارجاع است. رویکرد جمعگرا به عبارتها اجازه میدهد که همزمان به چندین شیء ارجاع داشته باشند. هدف نوشتار حاضر صورتبندی منطقی عبارتهای جمعی است. برای نیل به این هدف، ما ابتدا به معرفی نظریهی جزء و کل (پارشناسی) میپردازیم، سپس اصلاحاتی در این نظریه اعمال میکنیم. درنهایت، ما یک رویکرد مفردگرای مبتنی بر پارشناسی را به کار خواهیم گرفت، رویکردی که بجای استفاده از مفاهیم انتزاعیای همچون مجموعهها یا کلاسها از اشیاء انضمامیای همچون ترکیبهای پارشناختی بهره میبرد. نشان خواهیم داد که یک رویکرد مفردگرای پارشناختی قادر است یک سمانتیک به حد کافی قوی برای عبارتهای جمعی فراهم کند.
فلسفه منطق
نیما احمدی؛ لطف الله نبوی؛ سید محمد علی حجتی
دوره 8، شماره 2 ، آبان 1396، ، صفحه 1-23
چکیده
متنگرایی، رقیب اصلی حداقلگرایی است. نزاع میان این دو رویکرد سمانتیکی، ریشه در نزاع قدیمی تعیین مرز میان سمانتیک و پراگماتیک دارد. متنگرایان مدعیاند که جملات زبان طبیعی، قبل از غنیسازی پراگماتیکی، قابل ارزشدهی نیستند. در مقابل، از نظر حداقلگرایان، محتوای سمانتیکی حداقلی وجود دارد که معنای قابل ارزشدهی جمله را بهدست ...
بیشتر
متنگرایی، رقیب اصلی حداقلگرایی است. نزاع میان این دو رویکرد سمانتیکی، ریشه در نزاع قدیمی تعیین مرز میان سمانتیک و پراگماتیک دارد. متنگرایان مدعیاند که جملات زبان طبیعی، قبل از غنیسازی پراگماتیکی، قابل ارزشدهی نیستند. در مقابل، از نظر حداقلگرایان، محتوای سمانتیکی حداقلی وجود دارد که معنای قابل ارزشدهی جمله را بهدست میدهد که متن اظهار، اثر محدودی روی آن دارد. این تقابل ناشی از شیوه و اندازهای است که متن بر محتوای سمانتیکی تأثیر میگذارد. در این مقاله، پس از معرفی این دو رویکرد، استدلالهای اصلی متنگرایان علیه حداقلگرایان را مطرح میکنیم. سپس نشان میدهیم که سمانتیکهای حداقلگرایانه از قبیل سمانتیک اشارهای کاپلان، با تفسیر عینی از متن نمیتواند مدل مناسبی حتی برای جملات حاوی ارجاع اولشخص ارائه کنند و برپایهی تفسیری ذهنی از متن، تمایز نمایهای از غیرنمایهای واضح نیست و سایر عبارتهای زبان نسبت به متنها، به معنای عام میتوانند نمایهای باشند.
سید محمدعلی حجتی؛ هومن محمد قربانیان؛ لطفالله نبوی؛ ارسلان گلفام
دوره 4، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 44-64
چکیده
بسیاری از فیلسوفان مدعی هستند که معنا و محتوای سمانتیکی زبان، امری هنجاری است، یعنی معنای یک کلمه تعیینکنندة الگوی درستکاربرد بوده و این الگو را تجویز میکند. مهمترین استدلالهایی که فیلسوفانی مانند کریپکی و بوقوسیان به نفع هنجاریبودن معنا ارائه دادهاند بر مفاهیمی مانند «قواعد»، «کاربردهای صحیح»، و «امکان ...
بیشتر
بسیاری از فیلسوفان مدعی هستند که معنا و محتوای سمانتیکی زبان، امری هنجاری است، یعنی معنای یک کلمه تعیینکنندة الگوی درستکاربرد بوده و این الگو را تجویز میکند. مهمترین استدلالهایی که فیلسوفانی مانند کریپکی و بوقوسیان به نفع هنجاریبودن معنا ارائه دادهاند بر مفاهیمی مانند «قواعد»، «کاربردهای صحیح»، و «امکان خطای سمانتیکی» استوار است. اما برخی فلاسفه، ادعای هنجاریبودن معنا را زیر سؤال برده و انتقاداتی به آن وارد کردهاند. در این مقاله از این نظریه که هنجارهای زبانی ریشه در جنبة اجتماعی زبان دارند دفاع میشود؛ یعنی معنای کلمات به خودی خود، در مورد کاربردهای صحیح و ناصحیح بیطرف است، اما قوانین اخلاقی یا اجتماعی هر جامعه هنجارهایی را به زبان تحمیل میکند.
لطفالله نبوی؛ امیرحسین یراقچی
دوره 3، شماره 2 ، مهر 1391، ، صفحه 83-103
چکیده
با رجوع به فهم و درک عرفی متوجه این مطلب میشویم که تلقی عامه وجودداشتن را امری ممکن میداند و صحبت از ممکنبودگی موجودات را سخنی معقول و بدیهی تلقی میکنند. این تلقی از مفهوم وجود، مستلزم این است که وجود در جایگاه محمول جمله باشد و در ردیف اوصاف عادی بهشمار آید، زیرا بنابر چنین برداشتی مصادیق وجود همانند مصادیق اوصاف عادی از ...
بیشتر
با رجوع به فهم و درک عرفی متوجه این مطلب میشویم که تلقی عامه وجودداشتن را امری ممکن میداند و صحبت از ممکنبودگی موجودات را سخنی معقول و بدیهی تلقی میکنند. این تلقی از مفهوم وجود، مستلزم این است که وجود در جایگاه محمول جمله باشد و در ردیف اوصاف عادی بهشمار آید، زیرا بنابر چنین برداشتی مصادیق وجود همانند مصادیق اوصاف عادی از وضعیت ممکنی به وضعیت ممکن دیگر تغییر میکنند و این مطلب بازگوکنندۀ مفهوم ممکنبودگی موجودات است. در مقابل چنین دیدگاهی، برخی از فلاسفه معتقدند «وجودداشتن» صفت ضروری اشیاست و نمیتواند همانند اوصاف عادی در جایگاه محمولی جمله قرار گیرد. این تلقی مفهوم وجود را، همانند اوصاف منطقی، ضروری میداند و معتقد است وجود اشیا در مفهوم منطقی در دامنۀ تمامی جهانهای ممکن ثابت است، و این یعنی اینکه باید در کنار سخنگفتن از وجود اشیای انضمامی، از وجود اشیای ممکنی سخن گفت که بهواسطۀ داشتن اوصاف جهتمند همانند اشیای انضمامی در مفهوم منطقی وجود دارند. لینسکی، زالتا، و ویلیامسون از جمله نمایندگان بارز چنین تفکری هستند.